به گزارش مشرق، سردار یدالله جوانی، کارشناس ارشد سیاسی، طی یادداشتی نوشت:
کشور در آستانه تشکیل دولت سیزدهم با ریاست آیت الله رئیسی و روزهای پایانی دولت های یازدهم و دوازدهم با ریاست آقای دکتر روحانی قرار دارد. هر دولتی دارای نقاط قوت و ضعف بوده و از تجارب ارزشمندی برخوردار است که باید در دولت بعدی مورد توجه قرار گیرد.
حال پرسش اصلی آن است که، مهمترین و برجسته ترین تجربه دولت آقای روحانی در دوره هشت ساله چیست؟ آقای رئیسی کدام تجربه آقای روحانی را باید بیش از همه مورد توجه قرار دهد؟
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار پایانی با اعضای هیأت دولت دوازدهم و شخص رئیس جمهور، به این پرسش پاسخ داده و فرمودند: «یک تجربه بسیار مهم در این دوران عبارت است از بی اعتمادی به غرب که آیندگان باید از آن استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی دهد و آنها کمک نمی کنند و هر جا که بتوانند ضربه خواهند زد و اگر جایی هم ضربه نمی زنند به این دلیل است که نمی توانند»
مقام معظم رهبری در این دیدار که روز چهارشنبه ششم مرداد ماه انجام شد، خطاب به رئیس جمهور و اعضای دولت افزودند: هر جا کارها را منوط به غرب و مذاکره با آنها و آمریکا کردید ناموفق بودید و هر کجا که بدون اعتماد به غرب حرکت و از آنها قطع امید کردید، موفق بودید و پیش رفتید»
با گواهی و شهادت کارشناسان، با استناد به آمار و ارقام و با قضاوت افکار عمومی، دولت هشت ساله آقای روحانی در ایجاد رشد اقتصادی و رفاه عمومی، در ایجاد اشتغال و رونق بخشی به تولید و در مهار تورم و حل مشکلات اقتصادی کشور و معیشتی مردم کارنامه موفقی ندارد. آقای روحانی در حالی اداره دولت در جمهوری اسلامی را به آقای رئیسی واگذار می کند که کشور در سخترین شرایط به لحاظ اقتصادی قرار دارد.
و اینک پرسش آن است که دلیل ناموفق بودن دولت های یازدهم و دوازدهم در حوزه اقتصاد چیست؟ پاسخ بسیار روشن است . آقای روحانی و تیم مشاوران و جریان حامی ایشان پیش از انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، از مذاکره با آمریکا به عنوان کد خدای جهان به عنوان تنها راه حل مشکلات اقتصادی کشور و مردم یاد کرده، با تمرکز راهبردی بر این راه حل در رقابت های انتخاباتی و دادن وعده های عجیب و غریب به مردم، موفق به کسب رای مردم شدند.
این نوع وعده دادن به مردم برای حل مشکلات اقتصادی کشور با بهره گیری از ابزار رسانه و شیوه های نوین پروپاگاندی انتخاباتی و تمرکز بر تخریب رقیب به عنوان مخالفان مذاکره و طرفداران تحریم و بی اعتنا به مشکلات مردم و کسانی که توهم توطئه دارند، در حالی بود که قابل پیش بینی بود غرب و آمریکا قابل اعتماد نبوده و از طریق مذاکره با آمریکا و حتی دادن پاره ای امتیازات به آن، هیچ مشکلی از مشکلات کشور حل نخواهد شد .
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۹۱ ( چند ماه قبل از انتخابات خرداد۹۲) ، با صراحت خطاب به مردم قریب به این مضمون فرمودند؛ اینکه گفته شود از طریق مذاکره با آمریکا می توان مشکلات کشور را حل کرد، این حرف درستی نیست و مردم باید هوشیار باشند.
به هر حال از آنجا که آقای روحانی در دوران انتخابات، حل مشکلات کشور را فقط از طریق مذاکره با آمریکا اعلام کرد در تبلیغات انتخاباتی سال ۱۳۹۲ تصریح نمود؛ دولت آینده برای حل مشکلات اقتصادی کشور و مردم باید اجازه مذاکره با آمریکا را داشته باشد؛ بعد از پیروزی ایشان و تشکیل دولت یازدهم، رهبر معظم انقلاب اسلامی با اعلام سیاست نرمش قهرمانانه، اجازه مذاکره به دولت آقای روحانی را صادر فرمودند، نکته بسیار مهم در این میان، آن است که کارشناسان و صاحب نظران دلسوز و آگاه به مسائل ایران و آمریکا و آشنا به ماهیت استکباری شیطان بزرگ و خلق و خوی زیاده خواهی و عهد شکنی این کشور، بارها و بارها مطرح ساختند که نباید فریب آمریکا را خورد و در انجام توافقات باید هوشیار بود.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی بیش از دبگران به دولتمردان، شخص رئیس جمهور و تیم مذاکره هشدار دادند و ضمن اینکه تصریح فرمودند: فریب لبخند های آنان را نخورید ، من خوشبین نیستم ، آنان وعده می دهند ولی به وعده های خود عمل نمی کنند ، اگر ما در موضوع هسته ای به صد درصد هر آنچه آنها می گویند عمل کنیم ، تحریم ها را بر نخواهند داشت ؛ این نکته را هم متذکر شدند که ، اگر برجام نتیجه نداد ، ظرفیت فکری جامعه بالا می رود .
اکنون با گذشت یک دوره هشت ساله، انجام مذاکرات و حصول توافق تحت عنوان برجام و نتایج حاصله از این توافق برای طرفین، می توان قضاوت کرد که کدام نگاه به غرب و آمریکا درست است؛ نگاهی که بر مبنای اعتماد به آمریکا معتقد بود، امضای جان کری تضمین است و با رسیدن به توافق هسته ای، می توان به یک توافق برد – برد دست یافت؛ یا نگاهی که معتقد بود، آمریکا همان شیطان بزرگ است و غیر قابل اعتماد می باشد و اگر هم توافقی با آن انجام شود به تعهداتش عمل نخواهند کرد؟
در دوره پس از امضای توافق و پدید آیی برجام، ایران به تمام تعهدات عمل کرده و طرف مقابل به ویژه آمریکایی ها، نه تنها به تعهداتشان عمل نکرده، بلکه با خروج از برجام تحریم ها را تشدید و چند برابر کردند، اینک برجام به کما رفته و در مسیر میرایی قرار دارد.
هرچند برخی از طرفداران، زمینه سازان و بانیان اصلی برجام شخص آقای روحانی، به جای درس گرفتن از برجام و این تجربه تاریخی، تلاش می کنند تا عوامل داخلی همانند اقدام مجلس یازدهم در به تصویب رساندن قانون « اقدامات راهبردی برای لغو تحریم ها» را، به عنوان دلیل ناکامی برجام و نرسیدن به توافق در مذاکرات وین معرفی کنند، لکن دلایل ناکامی برجام، چیزی جز بد عهدی آمریکا نیست.
آمریکایی ها از طریق مذاکره با ایران به دنبال وا داشتن ایران به تسلیم در حوزه های گوناگون از جمله هسته ای ، موشکی ،منطقه ای و حقوق بشر هستند آمریکایی ها از این طریق می خواهند ، سیاست ها ،رویکردها ، مواضع و رفتارهای ایران در موضوعات مختلف داخلی ، منطقه ای و بین المللی را عوض کرده، در نهایت هویت اسلامی و انقلابی ملت ایران را از بین ببرند . در رسیدن به یک چنین هدف راهبردی هم، بین دمکراتها و جمهوری خواهان هیچ تفاوتی به جز در روش ها وجود ندارد.
طرفداران مذاکره در سال های گذشته، بد عهدی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا را بر خلاف واقعیت، در ترامپ خلاصه کردند و وعده دادند با آمدن بایدن، برجام احیاء خواهد شد شش دور مذاکرات وین نشان داد، تفاوتی در خواسته های اوباما، ترامپ و بایدن، مبنی بر واداشتن جمهوری اسلامی به تغییر سیاست ها و مواضع در همه امور نیست.
اوباما شرط بهرمندی ایران از منافع اقتصادی برجام را، مشروط به عمل کردن به روح برجام از سوی جمهوری اسلامی کرد؛ ترامپ با خارج کردن آمریکا از برجام، درخواست تجدید نظر در برجام و پذیرش برجام های موشکی و منطقه ای از سوی ایران نمود، اینک هم دولت بایدن برای بازگشت آمریکا به برجام شرط گذاری کرده و در مذاکرات وین از ایران تضمین کتبی برای تن دادن به مذاکرات موشکی و منطقه ای می خواهد .
جای بسیار تعجب است که چرا آقای روحانی به جای محکوم کردن آمریکایی ها و افشای زورگویی های آنان در مذاکرات وین به عنوان عامل اصلی حاصل نشدن توافق، اقدام مجلس شورای اسلامی را در آذر ماه ۱۳۹۹، مانع اصلی برداشته شدن تحریم ها اعلام می کند.
حال ملت و دولت سیزدهم از تجربه تلخ اعتماد به غرب و آمریکا در دولت های یازدهم و دوازدهم برخوردار است و باید بر اساس این تجربه پر هزینه, راه حل مشکلات را به گونه ای دیگر در پیش گیرد.